اینا مفرد هستن یا جمع؟! everybody، everyone، someone, anyone
4 آوریلتفاوتهای میان زبان نوشتاری و زبان گفتاری
10 آوریلتوصیف شخصیت به زبان انگلیسی به دلایل زیادی اهمیت دارد. ممکن است بخواهید خود را به افرادی که تازه با آنها آشنا شدهاید، معرفی کنید یا با یک مشاور دانشگاهی حرف بزنید تا برای رشته تحصیلی در خارج از کشور توصیههای مفید بگیرید.
حتی شاید به دنبال کار میگردید و میخواهید کارفرما را قانع کنید که برای آن موقعیت شغلی از نظر شخصیتی مناسب هستید. بنابراین باید بدانید چگونه خود را تعریف کنید. در ابتدا برای توصیف شخصیت خود باید صفات انگلیسی را بهخوبی یاد بگیرید.
شخصیت چیست؟
22 صفت متداول برای توصیف شخصیت به زبان انگلیسی همراه با مثال
بر اساس فرهنگ لغت مریام وبستر The Merriam-Webster Dictionary شخصیت بهصورت زیر تعریف میشود:
مجموع ویژگیهایی که هر فرد را از دیگری متمایز میکند.
با در نظر گرفتن این موضوع اجازه دهید برخی از متداولترین صفتهایی را که برای توصیف شخصیت در زبان انگلیسی به کار میروند، مرور کنیم. در این بخش تنها به صفتهای مثبت میپردازیم.
برای توصیف شخصیت به زبان انگلیسی صفتهای ساده و زیادی وجود دارد مانند nice، funny یا good اما برای اینکه بتوانید منظور خود را زیباتر بیان کنید، بهتر است از مترادف این کلمات کمک بگیرید. در زیر با بسیاری از این مترادفها آشنا خواهید شد.
با محبت | Affectionate | |
کایل پسری مهربان است. او همیشه می خواهد همه را در آغوش بگیرد و ببوسد. |
.Kyle is an affectionate boy .He always wants to hug and kiss everyone
|
|
بلند پرواز، جاه طلب | Ambitious | |
من در گذشته آدم بلند پروازی بودم. همیشه بهترین چیزها را میخواستم. اما الان دیگر آن احساس را ندارم.
|
,I used to be an ambitious person
I wanted to have the best car, the best house, the whole thing .Now I don’t feel that way anymore |
|
هنری، هنرمند | Artistic | |
خواهر من یکی از هنرمند افرادی است که تا به حال دیدهام. نقاشیهای او فوقالعاده هستند. |
|
.My sister is one of the most artistic people I’ve ever met
.Her paintings are amazing |
شجاع | Brave | |
مادر بزرگ من بسیار شجاع بود که در سن 55 سالگی رانندگی آموخت. البته کلی کلاس رفت اما امروز هر جایی که بخواهد به تنهایی میرود. | .My grandma was very brave to learn to drive at 55
,She took many lessons .but today she goes everywhere by herself |
|
کاریزماتیک | Charismatic | |
او چنان رهبر کاریزماتیکی بود که همه توانایی تاثیر گذاری او را ستایش میکردند. | .He was such a charismatic leader
.Everyone really admire his ability to influence others |
|
باهوش | Clever | |
من خودم را فرد باهوشی میدانم زیرا میتوانم بهراحتی نحوه استفاده از نرم افزارهای جدید را فرا بگیرم. | .I consider myself a clever person
.I can learn how to use new softwares quickly |
|
دلیر، پر جرات | courageous | |
او وقتی تصمیم گرفت بهتنهایی به نیوزلند نقل مکان کند بسیار پر جرات عمل کرد. | She was very courageous when she decided to move all the way to New Zealand | |
خلاق | Creative | |
لوسی شگفت انگیزترین پاور پوینتها را درست میکند. او خیلی خلاق است! | .Lucy makes the most amazing PowerPoint slides
!She is so creative |
|
آسان گیر | Easy-going | |
پدر من بسیار آسانگیر است. هیچ چیز او را عصبانی نمیکند. | .My dad is super easy-going
.Nothing makes him mad |
|
برونگرا | Extrovert | |
تیم خیلی برونگرا است. او عاشق صحبت با افراد غریبه در مهمانیها است. | !Tim is such an extrovert
.He loves talking to strangers at parties |
|
درونگرا | Introvert | |
من علاقهای به شرکت در مهمانیها ندارم، زیرا فرد درونگرایی هستم. | .I don’t like going to parties
.I am more of an introvert |
|
دوستانه | Friendly | |
رفتار ریلی بسار دوستانه است. او همیشه به دیگران کمک میکند. | .Riley is so friendly
.She is always ready to help others |
|
بامزه | Funny | |
پدر بزرگ من همیشه جک میگوید. به نظرم او خیلی بامزه است. | .My grandpa is always cracking jokes
.I think he’s so funny |
|
سخاوتمند | Generous | |
او مرد سخاوتمندی است، زیرا پول بسیار زیادی را به مدرسه اهدا کرد. | .He donated a good amount of money to the school
.He is a very generous man |
|
سختکوش | Hard-working | |
دوست من سارا همزمان 4 شغل دارد. او بسیار سختکوش است! | .My friend Sarah has 4 jobs
!She is so hard-working |
|
صادق | Honest | |
او از یک خانواده صادق و سختکوش است. | .She comes from an honest and hard-working family | |
باهوش | Intelligent | |
او در دانشگاه هاروارد در رشته حقوق قبول شد. همیشه میدانستم که باهوش است. | .She got into Harvard Law School
.I always knew she was intelligent |
|
معتمد | Reliable | |
شوهر من فرد قابل اطمینانی است. اگر او بگوید کاری را انجام میدهد، مطمئنم که به حرفش عمل خواهد کرد.
|
.My husband is a reliable person
.If he says he will do something, I’m sure he will |
|
خجالتی
|
Shy | |
او خجالتیتر از آن بود که دوستش را به جشن دعوت کند.
|
.He was too shy to invite her to prom | |
دلسوز | Sympathetic | |
جان با مشکل من بسیار دلسوزانه برخورد کرد، زیرا او نیز یکی از نزدیکانش را به خاطر سرطان از دست داده بود. | ,John also lost a relative to cancer
.so he is very sympathetic about my problem |
|
پر حرف | Talkative | |
هانا همیشه در حال حرف زدن است. او قطعا پر حرفترین آدمی است که به عمرم دیدهام. | .Hannah is always talking
.She’s definitely the most talkative person I know |
|
دانا، عاقل | Wise | |
پدر بزرگ من میگوید بهترین بخش پیر شدن این است که انسان احساس دانایی میکند. | My grandpa always says that
.the best part of getting old is that he feels wise |
چرا کارگارو؟
اگر از آن دسته از افرادی هستید که به دلیل مشغلههای کاری و کمبود وقت نیاز به یک روش سریع و راحت برای یادگیری زبان انگلیسی دارید ما به شما سایت کارگارو را پیشنهاد میکنیم. انگلیسی را بهتر است در کارگاه بیاموزیم چون زبان انگلیسی یک دانش تعاملی است و میبایست در عمل و در گفتگو با یک مدرس مهربان آموخته شود. لطفا نوشتههای تصویر زیر را با دقت مطالعه بفرمایید: